تحویل جنازه بچهتان در مقابل پول فشنگمان
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۷۲۷۰
شهید احمد تاری از شهدای جنوب شهر تهران، اول محرم سال ۵۷ به شهادت رسید و حکومت، اجازه نداد برایش اعلامیه چاپ کنند یا مجلس ختم بگیرند. حتی پول فشنگهایی که به او شلیک کرده بودند از خانوادهاش میخواستند!
محمود تاری، شاعر و مداح اهلبیت علیهمالسلام درباره نحوه شهادت برادرش میگوید: بعد از ۱۷ شهریور سال ۵۷، جو تهران به خصوص جنوب شهر، بسیار ملتهب بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه میدهد: نیروهای گارد شاهنشاهی و شهربانی با سلاح آماده شلیک، مسیر منتهی به میدان خراسان را بسته بودند. جمعیتی که حالا به حدود ۵ هزار نفر میرسید به ناچار به خیابان «پاک» رفت و به سمت مسجد لرزاده ادامه مسیر داد. در این خیابان، شعارها تندتر شد و علاوه بر «درود بر خمینی»، حالا «مرگ بر شاه» هم شنیده میشد. در خیابان لرزاده، نیروهای ارتش و نیروهای گارد، خیابان را بسته بودند. جمعیت، صف گاردیها را شکست و به سمت خیابان خراسان حرکت کرد. مأموران شهربانی هم از پشت به تعقیب جمعیت پرداخت. شلیک تیر هوایی و مستقیم شروع شد و چند نفر نقش زمین شدند. عدهای هم در جوی خالی از آب خوابیدند تا از تیر مأموران در امان بمانند.
محمود تاری در توصیف لحظه شهادت برادرش میگوید: من احمد را دیدم که به کمک پنج مجروحی رفت که روی آسفالت خیابان افتاده بودند. در میان آنها دانشآموزی به نام «حمیدرضا بیابانی» بود که احمد به کمکش رفت. همان وقت، یک جیپ ارتشی از راه رسید و چند نفر از آن پیاده شدند. یکی از مأمورها بلافاصله تفنگش را نشانه رفت و شلیک کرد. یک تیر به سر احمد و یک تیر به سر آن دانشآموز زد. من تا عصر آن روز فکر میکردم احمد مجروح شده، اما او همان جا به شهادت رسیده بود و جنازهاش را اول به بیمارستان سوم شعبان و سپس به بیمارستان بازرگانان انتقال دادند.
او درباره تحویل جنازه هم میگوید: جسد را به زحمت گرفتیم. نمیدادند. میگفتند پول فشنگهایی که به او شلیک شده باید بدهید، اما در بهشت زهرا تحویلمان دادند و در قطعه ۱۷ او را به خاک سپردیم. انقلاب در روز اول محرم سال ۵۷ در سرچشمه و محله لرزاده به روایتی پنج و به روایتی ۱۷ شهید داد که یکی از آنها احمد بود.
این شاعر در پایان گفت: پنج ـ شش بیت برای احمد گفتم و در اعلامیهاش گذاشتم. اعلامیه را دستنویس کردیم، پنهانی فتوکپی گرفتیم و رساندیم به مردم. به جای مسجد، مجلس ختم در خانه خودمان و خانه همسایه برگزار شد؛ یکی مردانه و یکی زنانه.
مزار این شهید انقلاب در قطعه ۱۷، ردیف ۹۳، شماره ۴۳ واقع است.
منبع : فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهدا مداح انقلابی اول محرم سال ۵۷
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۷۲۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک سوال از بی بی سی ؛ چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفت! | رسانه انگلیسی از جنازه نیکا شاکرمی چه میخواهد؟
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نورنیوز، حال «بیبیسی» تلاش کرد با انتشار یک سند مخدوش به روایت دوم، جان بدهد و این سوال را پیش آورد که هدفش از طرح یک ادعای قدیمی چیست؟
هنوز یک ساعت از انتشار مستندات ادعایی «بیبیسی» جهانی مبنی بر تعرض جنسی و قتل نیکا شاکرمی نگذشته بود که این رسانه ناچار شد این توضیح را ضمیمه گزارش ابتدایی کند که اسنادش بازسازی شده است و سند اصلی نیست. بیبیسی ذیل گزارشی که به اذعان خودش بازسازیشده بود، نامه بدون تاریخ و شمارهای منتشر کرد و به نقل از افرادی که عنوان کرد نام و عنوان آنها را هم نمیتواند اعلام کند، ادعا کرد صحت این اسناد و ادعاها درست است! این در حالی است که علاوه بر نشانههای واضحی چون فونت کلمات، ادبیات مرقومه، نداشتن مهر «محرمانه» همچنین اشتباه در درج عنوان «فراجا»، اشتباه فاحش در محل واقعی پیداشدن جسد مرحوم نیکا شاکرمی با مکان اعلام شده در این گزارش همچنین تناقض و تفاوت چندساعته زمان آخرین تماس نیکا با مادرش با آنچه در سند ادعایی بیبیسی آمده است، خیلی زود دست این رسانه را رو کرد.
آنگونه که مادر نیکا شاکرمی بارها عنوان کرده او ساعت ۲۳:۳۰ تاریخ ۲۹ شهریورماه بهصورت تلفنی با دخترش صحبت کرده است. آنگونه که وی ادعا دارد، نیکا در این تماس به مادرش گفته، بعدازظهر آن روز در تجمعات اعتراضی پس از درگذشت مرحومه مهسا امینی بوده و از دست مأموران گریخته است. طنز سند ادعایی بیبیسی این بود که عنوان شده نیکا شاکرمی حدفاصل ساعت ۱۶ تا ۱۷ بعدازظهر در یک تجمع بازداشت میشود و چندین ساعت بعد در یک خودرو ون مورد تعرض قرار می گیرد و به قتل میرسد. سوال اینجاست چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفته است؟!
یکی دیگر از مواردی که خیلی زود ادعای بیبیسی را زیر سوال برد، درج شعار «سال تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین» در طلیعه نامه بود که شعار سال ۱۴۰۱ است اما ذیل همین نامه به جای «فراجا» از عنوان قدیمی «ناجا» استفاده شده است. این در حالی است که عنوان ناجا از سال ۱۴۰۰ به فراجا تبدیل شده و در تمامی سربرگها و مکاتبات رسمی از عنوان «فراجا» استفاده میشود و نه «ناجا»!
یکی دیگر از گافهای گزارش، محل رهاشدن جنازه مرحوم نیکا شاکرمی در روایت بیبیسی است که عنوان میکند او را بعد از تعرض و قتل، در خیابانی خلوت در بزرگراه یادگار امام (ره) رها میکنند. این در حالی است که جسد نیکا حوالی چهارراه امیراکرم پیدا میشود و گزارش بیبیسی هم هیچ توضیحی درباره این تناقض ندارد.
گزارشگر بیبیسی اعلام کرد که این گزارش بعد از چند ماه تلاش و راستیآزمایی منتشر شده، اما یک ساعت زمان کافی بود تا گافهای متعدد و تناقضهای پرشمار، صحت این روایت را زیر سوال ببرد و همین موضوع سبب شد این رسانه بلافاصله اذعان کند که این اسناد برای محافظت از افرادی که این نامهها را به دست بیبیسی رساندهاند، بازسازی شده است. چند ساعت بعد از گزارش بیبیسی، چند گاف و چند سوال جدی همچنین اذعان این رسانه به عدم انتشار اسناد صحیح باعث طرح این سوال شد که چرا بیبیسی به قیمت بیاعتبارکردن رسانه خود چنین ادعایی مطرح کرده است؟
یکی از گزارهها، تلاش این رسانه برای انحراف افکار عمومی از جنبش دانشجویان امریکایی و اروپایی علیه کشتار مردم غزه از سوی رژیم صهیونیستی بود. به اعتقاد شماری از ناظران، دستگاه تبلیغی و رسانهای امریکا و اروپا با همان کلیشه سنتی «ایرانهراسی» تلاش میکنند توجهها را از کانون اصلی تنش در منطقه یعنی تلآویو بردارند. گزاره دوم، فریب بیبیسی از سوی یک گروه نفوذ است که تلاش کرده به اصطلاح عامه پوست موز زیر پای این رسانه بیندازد و آنها را به سوی انتشار یک گزارش جعلی و رسواکننده سوق دهد. گزاره سوم، استفاده ازفرصت اجرای طرح نور از سوی فراجا برای ایجاد موجی کاذب در فضای مجازی به امید تسری آن به خیابانهاست. حتی اگر هدف بیبیسی، گزاره سوم نبود، اما استقبال شماری از چهرههای رسانهای و سیاسی از این گزارش در ایکس (توئیتر سابق)، محل تأمل بود؛ چراکه برخی از اکانتهایی که با بازنشر گزارش بیبیسی به اظهار نظر یا ابراز عواطف و احساسات در اینباره پرداختند، خبرنگار یا اهالی رسانه بودند که بهخوبی میدانند نخستین اصل برای بررسی و انتشار یک خبر، «صحت» آن است.
غفلت یا همراهی خودخواسته این طیف با گزارش مخدوش بیبیسی سبب شد امروز «برخی از فعالان رسانهای که با استناد به گزارش جعلی و پر از اشتباه بیبیسی با همراهی گروههای ضد انقلاب اقدام به انتشار مطالب کذب در رابطه با پرونده نیکا شاکرمی کرده بودند» به دادستانی تهران احضار شوند. بر اساس خبری که قوه قضاییه منتشر کرده، «دادستانی تهران در راستای وظیفه قانونی عدلیه برای مقابله با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه، ضمن اعلام جرم، برای این افراد، پرونده قضایی تشکیل داد».